حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

حسنا جان

بیادماندنی های بیست

1394/5/17 17:43
201 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امروز 17 مرداد روز خبرنگاره  این روز رو به همه خبرنگاران و تلاشگران عرصه خبر رسانی و آگاهی بخشی تبریک عرض میکنم .....

دیشب عمو اکبر و مریم خاله و جوجه سر از تخم در نیاورده شون شام  مهمونمون بودند ... حسنا خانم من نمی دونید جه ذوقی می کرد و همش می گفت عمو عمو و خاله بای بای.... تا جوابش رو نمی دادند همچنان عین جوجه که مامانش رو دیده می گفت عمو عمو عمو ... چنانکه کم مونده بودند از دست این خانم کوچولو  کلافه شن ....بعدشم شروع می کرد قاقان قوقوان کردن معلوم نیود قصه حسن  کچل روتعریف می کرد یا قصه گاو مش حسن رو ...الاقصه شب خیلی خوبی بود ..........چشمک

اما لغات جدیدحسنا خانم در 20 ماهگی بغل

لوب یعنی رب کارش شده شبا رب خوردن و با گفتن این کلمه کلی کیف می کنم خیلی جالب تلفظ میکنه /

خیلی واضح میگه ماشین آقایی قبلا قاقا می گفت اما الان قشنگ میگه آقا / خامون یعنی خانم  /ابس یعنی اسب /  کله همان سر /به  شیرخشک میگه نام نامی / به نون و غذاها میگه په په اما به خوراکی هایی مثل چیپس پفک شکلات می گه نام نامی و موقع خوردن چه ملچ و مولوچی راه می ندازه که نگو / بغلی / کا یعنی کارگر .......شب ساعت 2 کارگرهای شهرداری برای بردن اشغالهای دم در میان و  کارمون شده نگاه کردن به اونا با صدای شنیدن ماشینشون فوری می گه مایی .... پا.... بغلی ...کا یعنی مامانی پاشو بغلم کن کارگر ببینم  شده جزو تفریحاتمون و بهش می گم چون توی پوشکت جیش می کنی اونام امجبورن هر شب پوشکت رو ببرن و هر وقت کارگرهارو میبینه  زودی میگه پو....من یعنی پوشک منو بیایید ببرید ..........قربونت برم دخترم قندوعسلم ...

خاطرات و شیرینکاریهای شما زیاده فقط وقت نوشتن ندارم ...مطمئنا روزی حسرت خواهم خورد که چرا  خاطراتت رو مکتوب نکردم ....

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حسنا جان می باشد