دنیای حسنا چه زیباست...
سلام به نازلی بالام
سلام به همه خاله های دوست داشتنی دخترم خوبید نی نی هاتون خوبن
روزهای بایانی سال 93 رو در حالی پشت سر می گذاریم که حسنا خانم هر روز بزرگتر میشه اونقدر سریع که متوجه زمان نمی شم حسنا جان توی کارهای خونه به مامان کمک می کنه یادگرفته دستمال بر می داره و روی میز هارو تمیز میکنه اگه از داخل کابینت چیزی روی زمین بزاره سعی میکنه که دوباره سرجاش بزاره می دونه پریز برق خطرناکه و برای تحریک ما دستش رو به پریز برق نزدیک می کنه و می گه نه نه ...یعنی من دارم دست می زنم دعوام کنید چند باری کار بد کرده روی دستش زدم و می گم دستتو بیار جلو میاره تا من روی دستش بزنم آخیش ناز من ...بنظرش این یه جور بازیه ...........
کتابهای قصه حسنا هر روز روی زمینه نگاه میکنه و از لابه لای عکساش اون چیزایی رو که میشناسه تکرار و خودش رو تشویق میکنه در حال حاضر حسنا عکس ...ماهی.. ماه ..ستاره.. آقا... کفش ...شکل در ..مسجد ...گل...گربه ...گاو ...گوسفند...توپ..آب..جوجو...تلویزیون...عینک ...یخچال...واکثر وسایل خونه رو میشناسه و اوردن کیف وکنترل و موبایلمون توی خونه با حسنا خانمه الههی
به نی نی عمه خانم با لحن ترکی و خیلی شیرین میگه علی و من حسابی به گفتنش میخندم میدونه برای من جذابه هر وقت طلب آب می کنه برای بازی و بهش نمی دم تون تون می گه علی علی و منم تسلیم این شیرین زبونیش میشم واااای تو چقدر نازی مامان دوست دارم
فقط مدتهاست گوشش بد جور التهاب داره تا الان کلی بهش آنتی بیوتیک دادیم اما اثر بخش نبوده خدایا خوبش کن شفای کامل به دست خودتته ....