آغاز تحریمها
سلام به گلهای خوش بو
امروز 18 روز از بهار طبیعت می گذره و حسنا 16 و ماه و20 روزه شه....
دیروز یهو به سرم زد که حسنا رو تحریم کنم ....وای نمی دونید این تحریم چقدر سخته از نظر خودم این تحریم یه تحریم عاطفیه نمی دونید .... انگار جگر گوشه ام رو ازم دارن جدا می کنند هر ثانیه وسوسه می شم که این تحریم رو بشکنم و توافق حاصل کنم اما با خودم می گم نه نه مامان این کارو نکنیا .... بالاخره که باید این تحریم رو یه روزی اجراش بکنی پس محکم باش .....نمی دونید چه شب سختی رو بعد از حسنا من گذراندم ....
بله این تحریم تحریم شیره که مصادف شده با روزهای مذاکرات ایران با 5+1 که چند روز قبل در لوزان سویس مذاکره داشتند و به تفاهم رسیدند منم تصمیم گرفتم حسنا خانم رو تحریمش کنم تحریم از خوردن شیر مامان ....
مدام می گفت مامان شیر می خوام منم بهش می گم تلخه آخه دیروز یه داروی تلخ بهش زدم و بعد از خوردن ترجیح داد دیگه نخوره و هر باری که می گه شیر ....می گم بیا بخور اما دهنت تلخ می شه و حسنا جونم دستش رو جلوی دهنش می گیره و می گه نه نه نه ای فدای اون نه گفتنت که اینروزا خیلی مظلوم شدی جیگر من