حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

حسنا جان

سفرنامه

1393/6/6 10:10
98 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزیم حسناجون وقتی خونه بودم بیشتر وقتم رو برای دلبندم یعنی شما میذاشتم  همین نمی تونستم از خاطراتت بگم از لحظه لحظه چند ماهگیت الان هم خیلی از این بابت ناراحتم چون در این مدت دقایق و اتفاقات خوبی رو در کنارت حس کردم و نشد به موقع ثبتشون کنم حرف برای گفتن زیاده اما مجال کم خصوصا الان که اداره ام زیاد فرصت نمی کنم به وبلاگت سر بزنم و برات بنویسم توی این پست می خوام از بهترین مسافرت عمرم سفر شمال و زیباکنار برات بگم چون شما در کنار من وبابایی بودی و دختر خانم شیرین و آروم که توی سفر اصلا ما رو به زحمت ننداختی سفر فوق العاده لذتبخش حتی الان که دارم برات می نویسم با اینکه نزدیک 3 ماه می گذره اما بازم تداعی خاطراتش  دلچسبه 

خرداد بود بابایی گفت برای زیباکنار اسم نوشته و قراره بریم بارو بندیل رو جمع کردیم و بعد از مدتها به شمال رفتیم از بابت رانندگی بابا نگران بودم اما زود به نتیجه رسیدم که جای هیچ نگرانی نیست وصبح بعد از اومدن باباجون از اداره وسایل رو توی ماشین گذاشتیم و عازم شدیم صبحانه توی رودبار ایستادیم و کلی از گل خوشبومون عکس انداختیم اینم عکسای گل نازمون چه خوشگل افتادی خانمی  محبت

ساعت 2 بعداز ظهر به زیباکنار رسیدیم توی اتاق خوشگلی اسکان پیداکردیم نهار ابدوغ خیار خوردیم و بعدیه استراحت کوتاه رفتیم محوطه زیبای زیباکنار رو دور زدیم و عکس انداختیم از حسنا گلی بغل

روز بعد صبح زود بطرف رامسررفتیم تااز جاهای دیدنی این شهر زیبا دیدن کنیم دره جواهر ده جای خیلی خوشگلی بودجنگلهای تو در تو و آبشارهای زیبا کلبه های دیدنی

اینم عکسای شهر لاهیجان ( شیطان کوه )

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حسنا جان می باشد