سالروز تولد مامانی
11 شهریور سالروز تولد مامانیه هر سال بابا گلی برای مامان گلی هدیه تدارک می بینه سال اول ازدواجمون به اتفاق خانواده بابایی تولدم جشن کوچولو گرفتیم و سالهای بعد یا دو تایی یا با باباجون و مامان جون می رفتیم حاج داداش و نهار می خوردیم روزهایی به یادماندنی می شداما امسال فرق می کنه با سالهای قبل چون قرار ه بریم کرج عروسی دختر دایی فاطمه
بعد از ظهر با عمه خانم و آقا سید راه افتادیم و ساعت 7 رسیدیم کرج تالار باران مراسم عروسی خوبی بود بهمون خوش گذشت خصوصا شما که با دیدن عروس خانم کلی ذوق زده شده بودی اینم عکس دخملی نانازم
بابا گلی برای تولدم یه کیف بغل خوشگل با سلیقه خودش خریده بود که توی عروسی بهم داد شماهم از دیدن این کادو خوشحال بودی هم مامانی دختر گلم امیدوارم سال آینده تصویری از کادوی شما رو توی وبلاگت نشون بدم
حیاط دایی اصغرحوض خوشگلی بود شما عین جوجه اردک داشتی آب تنی می کردی همه دورت جمع شده بودندو آب بازی دخملی نانازم رو نگاه می کردند جوجه اردک مامانی دوستت دارم هزار هزار