یه روز خوب خدا

سلام حسنای ناناززززز مامانی

شما امروز 1 سال و 12 روزه هستی

خیلی دوست دارم زود زود برات بنویسم ازشیرین کاریهات از.....

اول اینکه سلام یادگرفتی  با زبون و لهجه خودت بهمون سلللام   می دی

اعضای بدنتو وقتی ازت میپرسم مثلا زبونت رو از همه زودتر یادگرفتی و نشون می ئی و چشمهای من رو صبح زود از جاش در میاری که یالا بیدار شو ......

بابا و مامان و مامان جون  باباجون حاج آقا و ابا و عمه و  دایی و عمو.همه اونایی که باهات نسبت دارن رو می شناسی

واااااای خدای من بچه ها رو خیلی دوست داری تایک نی نی میبینی اینقد ذوغ زده میشی

 توی دست هرکی وسایل ببینی از دستش می گیری  حالا می شه یه دعوای حسابی تو جیغ می زنی و بچه مقابل  ولی  خودمونیم خیییلی دخترگلی دارم اصلن بهانه گیریهات جدی نیست

سریع یادت میره همون لحظه که حواستوپرت میکنم

بهت میگیم ببهی میگه .....تومیگی بهه بههه

امروز توی تلویزیون یه گله گوسفند نشون می دادند رفتی جلوی tv  و گفتی بع بع فدای اون ببع کردنت بشه مامان

میگیم پیشی میگه  زود پیشیه روی شلوارت رو نشون می دی

عروسک اسبت رو وقتی ازت می خوام می ری از اتاقت پیتیکو پیتکئت رو مییاری

خیلی جیگرشدی نازنین مامانی

وکنترل روبرمیداری خودت شبکه عوض میکنی به دیجتال رحم نمی کنی  با اون انگشتای کوچولوت هی شبکه رو عوض می کنی اگه موسیقی شاد هم پخش بشه که شروع می کنی به نانای کردن

اشیاه ووسایل داغ رو خوب تشخیص میدی  بخاری قابلمه داغ  مثلا وقتی کباب می پزیم مدام نگاه می کنی و می گی جیززززززز      و ددددیززز

عاشقتم دوست دارم خیلی زیااااااااااد

  امروز مامانی  از اون لباسای زمستونیت عکس انداخته الههههههههههی فدات شم چه خوشگل شدی با این لباسا این لباسا هدیه  مامان جونه برای در اوردن اون مرواریدهای نازت  مبارکت باشه نازگل من .....

الان پیش مامان جونی منم مثل همیشه اداره هستم و برات دارم پست جدید می زارم