حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

حسنا جان

روز نوشت روزهای زمستان

1394/11/3 17:29
479 بازدید
اشتراک گذاری

این مطالب رو وقتی برات مینویسم که شما دقیقا 2 سال و 2 ماه و 4 روزه هستید ....

در این روزه های سرد زمستان  پارک و گردش کم رونق شده  سعی میکنیم توی خونه باهات بازی کنیم علاقه وافری به  قایم  باشک داری .... شروع این بازی یه جیف سبز میکشی و پشت سرش کلی ذوق  و می گیی .....مامانی من قامم شدم بیا پیدام می کن یا مامانی من کوشم .... زیر پتو ...پشت در ...داخل کمد پنهان میشی و صدا می زنی ... تا قبل از اینکه بیاییم پیدات کنیم خودتو سریع نشون میدی ... هنوز کاملا روند  این بازی رو یاد نگرفتی ...

خونه کوچیکمون با وجود شما و بابایی رونق داره  بدو بدو می کنی و می گی بیایید منو بگیرید و گرفتن شما توی خونه کوچیک کار سختی نیست و به هر راهی شده بدو بدو میکنیم تا دل شما بیشتر شاد بشه .....

دخترم 2 ساله شده و  استقلال یافتن در کارها و حق انتخاب داشتن از خصوصیات این دورانه و تمام تلاشمون اینه منطقی با این موضوع برخورد کنیم ....پاپیون کفشات مدتی است کنده شده ....چند روز قبل بهم گفتی مامان چبسام خباب شده بهم چبس بخر ....... دیشب پاهاتو من و دستاتو بابایی گرفت و تابت دادیم با یه معصومیتی گفتی بابا برام تاب میخری توی خونه باز ی کنم منو بابا بهم نگاه کردیم و از این سفارش شما کلی ذوق زده شدیم ....

از همون 2 ماهگیت نگاه کردن به تلویزیون رو خیلی دست داشتی و حالا کارتن نگاه کردن یکی از تفریحاتت   عاشق عمو پورنگی ... سریال کیمیا که بهش می گی چیما .... تازگیها هم سریال شهرزاد رو می پسندی  فلش رو بر می داری و می گس مامان پلش رو بزن به تلویزیون می خوام  شه زاد  می بینم .....

 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حسنا جان می باشد