حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

حسنا جان

13 بدر دخملی مبارک

سلام دلبند مامانی  امروز روز طبیعته....   هوای شهرمون تازه  بهاری شده  اما همچنان سرمای هوا حکم فرماست  پس امروز ما نتونستیم دخمل کوچولومون رو به دشت و باغ  ببریم چون حسنا خانم چند روزیه سرما خورده  ممکنه بدتر شه...  اما ترجیح دادیم 13 بدر امسال رواز خونمون تا خونه مامان جون پیاده بیاییم  و حسنا جون توی پارک کلی تاب بازی کرد مگه میشد دختری رو از تاب پیاده کرد با جیغ و داد و گریه بالاخره اومدیم خونه و دیدیم مامان جون رفته باغ دایی منتظر شدیم تا اومدن الانم سرکارم هستم و حسنایی خونه پیش مامان جونشه امیدوارم اذیتش نکنه چون این ایام تعطیلات بدجور بهم وابسته شده  مثل عروسک کوکویی توی خونه...
13 فروردين 1394

بهار زندگیم نوروزت مبارک

سلام بهار نو    عید نو    احوالات نو     مبارک  عید بر همه  ایرانیان مبارک بهار زندگیم نوروز بر شما هم مبارک دومین بهار زندگیت را تجربه می کنی  امید دارم هزاران بهار در دفتر خاطراتت نوشته شود.                                                                   &n...
5 فروردين 1394

پایان93

سلام در حالی به روزهای پایانی سال 93 نزدیک میشیم که زمستان  تازه به یاد باریدن افتاده  یادش بخیر پارسال که حسنا تازه بدنیا اوده بود هوا اونقدر سرد بود که ترجیح می دادیم بیشتر روزها خونه باشیم اما امسال هوای شهرمون زیاد سرد و برفی نبود.... الاقصه حسنا جان همچنان عاشق آب بازیه اینم نمونش ( به زودی عکسش رو میزارم براتون) عاشق صابونه بماله به دستاش و صورتش رو بشوره دوست داره بالای صندلی نهار خوری بشینه و غذاش رو روی میز میل کنه فدای اون کلاست بشم ننه  
14 اسفند 1393

دنیای حسنا چه زیباست...

سلام به نازلی بالام سلام به همه خاله های دوست داشتنی دخترم خوبید نی نی هاتون خوبن روزهای بایانی سال 93 رو در حالی پشت سر می گذاریم که حسنا خانم هر روز بزرگتر میشه اونقدر سریع که متوجه زمان نمی شم حسنا جان توی کارهای خونه به مامان کمک می کنه یادگرفته دستمال بر می داره و روی میز هارو تمیز میکنه اگه از داخل کابینت چیزی روی زمین بزاره سعی میکنه که دوباره سرجاش بزاره می دونه پریز برق خطرناکه و برای تحریک ما دستش رو به پریز برق نزدیک می کنه و می گه نه نه ...یعنی من دارم دست می زنم دعوام کنید چند باری کار بد کرده روی دستش زدم و می گم دستتو بیار جلو میاره تا من روی دستش بزنم آخیش ناز من ...بنظرش این یه جور بازیه ........... کتابهای قصه حسنا...
7 اسفند 1393

خاطرات زندگی

سلام بود  و نبود مامانی این هفته سعی کردم شیفتای خبرم رو کم کنم تا بیشتر پیشت باشم  در واقع با شما بودن = زندگی شب بابایی شیفت بود من و حسنا تنها با هم دیگه کلی دالی بازی کردیم طوری که گردن درد گرفته بودم و شما در عوض سرحال اومده بودی شب خوابت نمی برد همش با اون دستای کوچولوت می زدی توی سرت و هی ووول می خوردی که باز مامانی به دادت رسید بغلت کردم و لالایی گفتم تا اینکه خوابیدی اونم به سختی ..... صبح من دیرتر از شما بیدار شدم اما میشنیدم .... ماشینت رو به دست گرفته بودی و با خودت هی می گفتی  قان قان قان  در در بابابا  معلوم بود دلت در در میخواد آخه خیلی به مامان جونت وابسته شدی نزدیک ظهر می دونی باید ...
15 بهمن 1393

چند هفته ای که گذشت...

سلام به ناز دخترم سلام به نفس زندگیم که با بودنش شادیم امروز با خبرهای خوبی اومدم دخترم چند روزی است صاحب 2 تا دندون دیگه شده از فک پایین 2 تا دیگه دندون در اورده اونم بنظر کج و کوله ... امروز آقا كلاغه نشست رو ايوونمون گفتم: آهاي كلاغه چي آوردي برامون؟ كلاغ سياه رو قربون، آورده بود دو دندون حالا  دارم  دو دندون شكرخداي مهربون           مرواريدام مباركه  مباركه مثل برق و باد داری بزرگتر میشی اینو میشه از رفتارت تشخیص داد از حرفات از .... تمام اعضا بدنت رو میشناسی دست ..پا ..گوش ...گوشواره...مو...حتی میدونی النگو و گوشواره به چ...
11 بهمن 1393

روزهای سرد زمستون

سلام در 18مین رو 10مین ماه 93 هوای شهرمون حسابی پرسوز و سرما شده ... باد شدید سردی هوارو دو چندان کرده اما برای جینگولی من یه کلاس درس شده همش از پشت شیشه به برف و باد شدید نگاه می کنه و صدای باد رو در میاره ... تازگیا عمه جون بهش صدای قدقدقدا و صدای هاپورو یادش داده آخه  دوستم خطیبی بهش یه کتاب کوچولو هدیه کرده که توش عکس حیوانات اهلیه تا حدودی صداهاشون رو در میاره مثلا صدای آقا گاوه مرغ وفعلا هاپورو راستی جنسیت نی نی عمه خانم هم مشخص شد  قراره هم بازی حسنا خانم یه پمسلی ناز باشه سید علی .... حسنا اسم عمه اش رو هم یاد گرفته می گه عم عم  
18 دی 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حسنا جان می باشد