حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

حسنا جان

بدون عنوان

سلام اوه آخرین باری که به وبلاگت سر زدم و برات مطلب نوشتم اوایل رمضان بود و حالا آخرای ماه مبارک رمضانه و با عرض شرمندگی دارم آپ می کنم ..... حاج بابا این ماه 2 بار رفت بیمارستان و آخرش معلوم شد که 3 تا از رگهای قلبش گرفته و دکتر گفته باید عمل باز بشه اما سنش بالاست و خطر ریسکش زیاده فعلا که همون جور مونده الان 3 و 4 روزه اوردیمش خونه و دیروز دست بابایی درد نکنه بردیمش طب سنتی و زالو انداختیم انشاءا... که موثر واقع شه .... آمین اما از لغات جدید حسنا : خاله و دایی رو خیلی خوب تلفظ میکنه صبح تا شب همین 2 کلمه رو شاید دهها بار تکرار می کنه اما کلمه بعد : بالا شاید روزی به صدها بار تکرار میرسه مثلا می پرسیم مامان کجاست  ...
25 تير 1394

........

سلام .....آره حوصله ام سرجاش نیست دخترم .....این روزهاکه مصادفه با روزهای اول ماه مبارک رمضون  اصلا دل و دماغ کاری رو ندارم نه بابا روزه گرفتن اذیتم نمی کنه توی تابستون  .... نه دخترکم حاج بابا بیمارستان بستری شده بابت مشکل قلبی .... امیدوارم حالش زود خوب بشه و برگرده خونه ...نیت کردم بعد از ماه رمضون حاج بابا و حاج مامان رو ببرم مشهد ....
30 خرداد 1394

دلنوشته این روزها

سلام به گلم اما خبرهای این جند روزی که بهتون سر نزدم ..... نزدیک 2 هفته است حسنا جونم رو از شیر گرفتم ..... امروز یکشنبه 24 خرداد 94 سومین دندون بالایی از سمت راست حسنا خانم بطور کامل رویت شد ....مبارک مامی جون حسنا تلاش میکنه هر روز بهتر از دیروز  کلمات رو ادا کنه ... دیروز با مریم خاله برای خرید سیسمونیش رفتیم بازار و تا 10 شب بیرون بودیم و حسابی خرید کردیم .... دیشب یه ماهگی سید علی بود .... وجمعه 22 خرداد  رفتیم باغ عمو اکبرینا  کلی بهمون خوش گذشت بعد از ظهر 5 توی گاوازنگ بودیم تا شب ساعت 10 حسنا کلی آب بازی کرد ... خوابید .. و حسابی جوجه کباب خورد.... و خوش گذروند اونقدر که بقول خودمون دلش وا شده بود ...
24 خرداد 1394

روزی انتظار بسر آید.....

السلام علیک یا اباصالح المهدی  سلام به عاشقان مهدی موعود نیمه شعبان از راه رسید نیمه دلدادگی و انتظار .... نیمه گمگشته شیعیان ... خبر دهید به نرگس که انتظار به سر رسید امید که انتظار منتظرانش هم به سر آید....  چه روز ها که یک به یک ؛ غروب شد نیامدی چه بغـضـها که در گلــو ؛ رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن ؛ تبــر به دوش بت شکن خدای مــا دوباره ٬ سنگ و چوب شد نیامدی برا ی ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نــه ! ولـــی بــرای عـده ای ؛ چه خوب شد نیامدی تــمـام طـول هفتـه را ؛ در انتظار جمعــه ام دوباره صبــح و ظهــر نـه ؛ غروب شد نیامدی چه روز ...
12 خرداد 1394

وضوی عشق

سلام نازلی مامانلی نزدیک به یه هفته است تحریمهای مامانی  موثر واقع شده  مامانلی به من شیر نمی ده منم دلم می خواد اما چون می دونم مامان با این حرفا کوتاه نمی یاد صبحها که از خواب بیدار میشم فقط آب می خوام مامانی هم می دونه همیه اینا بهانه است بغلم می کنه ماساژم میده تا دوباره بخوابم .... شبا هیچ مشکلی ندارم راحت با صدای لالایی مامانی به خواب میرم فقط صبحهاست که بدجور دلم هوایی میشه آخه یاد شیر خوردن نی نی عمه می افتم دلم لک میزنه .... مامانم میگه شیر دوش رو بر میدارم و شیر خودم رو می دوشم به عروسکام میدم ....اینو از عمه یاد گرفتم ...و راحت میتونم  این کلمه رو تکرار کنم ... راستی تازگیا به مامان و بابام می گم بابایی و م...
11 خرداد 1394

خاطرات 18 ماهگیم

سلام واکسن 18 ماهگیم رو با کلی گریه و  شبش هم با  تب زدم به روایت مامانی تبم پایین نیومد مگه با شیاف  بعد اون روز هنوزم  پام خوب نشده  شایدم عفونت کرده آخه جای واکسنم قرمز متورم و تب داره قراره  مامانی فردا منو دکتر پسرعمه ام سید علی 25 اردیبهشت بدنیا اومدش با دیدنش حسابی ذوق کردم و بهش مدام میگم نی نی و با لحن جالبی صداش میزنم  عالی دیشب با مامان وبابایی رفتیم مسجد محله مامانم ...توی حیاط این مسجد یه حوض خوشگل و پراز آبه وای نگیید که من چقدر آب بازی رو دوست دارم مامانی رفت وضو بگیره که منم از فرصت سو استفاده کردمو و حسابی خودم رو خیس کردم وقتی مامانی اومد منو توی این وضع دید گرفت به بغلش و برد یه ...
3 خرداد 1394

بابا دوستت دارم

سلام به همسر عزیزم روزت مبارک همسرعزیزم  برای تو می نویسم برای تویی که سنگ صبور تمام لحظه های زندگی ام هستی... نمی دونی چقدر احساس غرور میکنم از این که در کنار تو هستم  خیلی خوشحالم از این که تو رو دارم،از این که من و دخترعزیزمان را دوست داری و خوشحالم  که در تمام لحظات زندگی در کنارمان هستی.....   شاید خیلی تکراری باشه برات اما برای هزارمین بار هم میخوام بهت بگم:                              ♥️   عاشقانه دوستت دارم  ♥️                   ...
19 ارديبهشت 1394

ارامش

  به ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به آسمان نگاه كن . كسي هست كه عاشقانه تو را مي نگرد و منتظر توست . اشكهاي تو را پاك مي كند و دستهايت را صميمانه مي فشارد . تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت . و اگر باور داشته باشي مي بيني ستاره ها هم با تو حرف مي زنند . باور كن كه با او هرگز تنها نيستي. فقط كافيست عاشقانه به آسمان نگاه کنی     ...
10 ارديبهشت 1394

خاطرات 17 ماهگی

سلام 9 روز از دومین ماه از  بهار 94 رو پشت سر می گذارم   هوا هنوز اونقدر مساعد نیست که مامان و بابابی منو ببرن پارک من عاشق به قول خودم آپ یعنی تابم سوار تاب میشم مگه دست بر می دارم تا اینکه با جیغ و داد پیاده میشم چیکار کنم دوست دارم دیگه .... 3 اردیبهشت عروسی پسرخاله ام مسعود بود جشن عروسی خیلی بهم خوش گذشت هی نانای می کردم مامانم خیلی سعی کرد ازم عکس بندازه اما خودمونیم نمی تونست چون زود قطع می کردم نا نای کردنم رو .... اما بعد از این مراسم  تا الان مریضم  2 روز بعد از اون حالم بدجور بهم خورد شبام همش تب میکردم و مامانی مهربونمم ازم مراقبت میکرد شب و تا صبح بیدار می مونند .... بهتون بگم  خاله ها امان ا...
9 ارديبهشت 1394

آغاز تحریمها

سلام به گلهای خوش بو امروز 18 روز از بهار طبیعت می گذره و حسنا 16 و ماه و20 روزه شه.... دیروز یهو به سرم زد که حسنا رو تحریم کنم ....وای نمی دونید  این تحریم چقدر سخته  از نظر خودم این تحریم یه تحریم عاطفیه نمی دونید .... انگار جگر گوشه ام رو ازم دارن جدا می کنند هر ثانیه وسوسه می شم که این تحریم رو بشکنم و توافق حاصل کنم اما با خودم می گم نه نه مامان این کارو نکنیا ....  بالاخره که باید این تحریم رو یه روزی اجراش بکنی پس محکم باش .....نمی دونید چه شب سختی رو بعد از حسنا من گذراندم .... بله این تحریم تحریم شیره که مصادف شده با روزهای مذاکرات ایران با 5+1 که چند روز قبل در لوزان سویس مذاکره داشتند و به تفاهم رسیدند منم...
18 فروردين 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حسنا جان می باشد