حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

حسنا جان

خاطرات 17 ماهگی

سلام 9 روز از دومین ماه از  بهار 94 رو پشت سر می گذارم   هوا هنوز اونقدر مساعد نیست که مامان و بابابی منو ببرن پارک من عاشق به قول خودم آپ یعنی تابم سوار تاب میشم مگه دست بر می دارم تا اینکه با جیغ و داد پیاده میشم چیکار کنم دوست دارم دیگه .... 3 اردیبهشت عروسی پسرخاله ام مسعود بود جشن عروسی خیلی بهم خوش گذشت هی نانای می کردم مامانم خیلی سعی کرد ازم عکس بندازه اما خودمونیم نمی تونست چون زود قطع می کردم نا نای کردنم رو .... اما بعد از این مراسم  تا الان مریضم  2 روز بعد از اون حالم بدجور بهم خورد شبام همش تب میکردم و مامانی مهربونمم ازم مراقبت میکرد شب و تا صبح بیدار می مونند .... بهتون بگم  خاله ها امان ا...
9 ارديبهشت 1394

آغاز تحریمها

سلام به گلهای خوش بو امروز 18 روز از بهار طبیعت می گذره و حسنا 16 و ماه و20 روزه شه.... دیروز یهو به سرم زد که حسنا رو تحریم کنم ....وای نمی دونید  این تحریم چقدر سخته  از نظر خودم این تحریم یه تحریم عاطفیه نمی دونید .... انگار جگر گوشه ام رو ازم دارن جدا می کنند هر ثانیه وسوسه می شم که این تحریم رو بشکنم و توافق حاصل کنم اما با خودم می گم نه نه مامان این کارو نکنیا ....  بالاخره که باید این تحریم رو یه روزی اجراش بکنی پس محکم باش .....نمی دونید چه شب سختی رو بعد از حسنا من گذراندم .... بله این تحریم تحریم شیره که مصادف شده با روزهای مذاکرات ایران با 5+1 که چند روز قبل در لوزان سویس مذاکره داشتند و به تفاهم رسیدند منم...
18 فروردين 1394

13 بدر دخملی مبارک

سلام دلبند مامانی  امروز روز طبیعته....   هوای شهرمون تازه  بهاری شده  اما همچنان سرمای هوا حکم فرماست  پس امروز ما نتونستیم دخمل کوچولومون رو به دشت و باغ  ببریم چون حسنا خانم چند روزیه سرما خورده  ممکنه بدتر شه...  اما ترجیح دادیم 13 بدر امسال رواز خونمون تا خونه مامان جون پیاده بیاییم  و حسنا جون توی پارک کلی تاب بازی کرد مگه میشد دختری رو از تاب پیاده کرد با جیغ و داد و گریه بالاخره اومدیم خونه و دیدیم مامان جون رفته باغ دایی منتظر شدیم تا اومدن الانم سرکارم هستم و حسنایی خونه پیش مامان جونشه امیدوارم اذیتش نکنه چون این ایام تعطیلات بدجور بهم وابسته شده  مثل عروسک کوکویی توی خونه...
13 فروردين 1394

بهار زندگیم نوروزت مبارک

سلام بهار نو    عید نو    احوالات نو     مبارک  عید بر همه  ایرانیان مبارک بهار زندگیم نوروز بر شما هم مبارک دومین بهار زندگیت را تجربه می کنی  امید دارم هزاران بهار در دفتر خاطراتت نوشته شود.                                                                   &n...
5 فروردين 1394

پایان93

سلام در حالی به روزهای پایانی سال 93 نزدیک میشیم که زمستان  تازه به یاد باریدن افتاده  یادش بخیر پارسال که حسنا تازه بدنیا اوده بود هوا اونقدر سرد بود که ترجیح می دادیم بیشتر روزها خونه باشیم اما امسال هوای شهرمون زیاد سرد و برفی نبود.... الاقصه حسنا جان همچنان عاشق آب بازیه اینم نمونش ( به زودی عکسش رو میزارم براتون) عاشق صابونه بماله به دستاش و صورتش رو بشوره دوست داره بالای صندلی نهار خوری بشینه و غذاش رو روی میز میل کنه فدای اون کلاست بشم ننه  
14 اسفند 1393

دنیای حسنا چه زیباست...

سلام به نازلی بالام سلام به همه خاله های دوست داشتنی دخترم خوبید نی نی هاتون خوبن روزهای بایانی سال 93 رو در حالی پشت سر می گذاریم که حسنا خانم هر روز بزرگتر میشه اونقدر سریع که متوجه زمان نمی شم حسنا جان توی کارهای خونه به مامان کمک می کنه یادگرفته دستمال بر می داره و روی میز هارو تمیز میکنه اگه از داخل کابینت چیزی روی زمین بزاره سعی میکنه که دوباره سرجاش بزاره می دونه پریز برق خطرناکه و برای تحریک ما دستش رو به پریز برق نزدیک می کنه و می گه نه نه ...یعنی من دارم دست می زنم دعوام کنید چند باری کار بد کرده روی دستش زدم و می گم دستتو بیار جلو میاره تا من روی دستش بزنم آخیش ناز من ...بنظرش این یه جور بازیه ........... کتابهای قصه حسنا...
7 اسفند 1393

خاطرات زندگی

سلام بود  و نبود مامانی این هفته سعی کردم شیفتای خبرم رو کم کنم تا بیشتر پیشت باشم  در واقع با شما بودن = زندگی شب بابایی شیفت بود من و حسنا تنها با هم دیگه کلی دالی بازی کردیم طوری که گردن درد گرفته بودم و شما در عوض سرحال اومده بودی شب خوابت نمی برد همش با اون دستای کوچولوت می زدی توی سرت و هی ووول می خوردی که باز مامانی به دادت رسید بغلت کردم و لالایی گفتم تا اینکه خوابیدی اونم به سختی ..... صبح من دیرتر از شما بیدار شدم اما میشنیدم .... ماشینت رو به دست گرفته بودی و با خودت هی می گفتی  قان قان قان  در در بابابا  معلوم بود دلت در در میخواد آخه خیلی به مامان جونت وابسته شدی نزدیک ظهر می دونی باید ...
15 بهمن 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حسنا جان می باشد